کسانی که ساکن مشهدند یا اینسالها در ایام آخر ماه صفر به مشهد مشرف شدهاند، میدانند و دیدهاند که میزان جمعیت زائران در این حریم قدسی سال به سال افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرده است. اگر در سالهای پیش در اینایام امکان حضور در مقابل ضریح غیرممکن بود، سالهای بعدتر حرکت عادی در رواقها و صحنهای حرم مطهر رضوی بسیار سخت و با کندی صورت میگرفت. امسال، اما کسانی که به مشهد مشرف بودند، شاهدند که میزان حضور مردم و زائران مشهدالرضا تا حدی بود که خارج از صحن و سرای ثامنالائمه (ع) حرکت پیاده عادی در خیابانهای اطراف حرم مطهر بهخصوص از غروب به بعد تقریباً غیرممکن میشد و مردم مسیرهای کوتاه دهدوازدهدقیقهای را در زمانی بسیار بسیار بیشتر طی میکردند.
این اتفاق با کمی تخفیف در ایام سال نو و تعطیلات ابتدای فروردین ماه هم افتاده است، با این تفاوت که در این ایام به دلیل تقسیم زائران امام رضا (ع) بین ده، پانزده روز شدت جمعیت به این میزان نیست و ترددها در داخل و خارج حرم مطهر آسانتر و راحتتر است.
اما پیام این حضور سالبهسال بیسابقهتر چیست؟ به نظر میرسد خیلی نیازی نیست برای فهم علت این افزایش جمعیت در مکانهای زیارتی مهم مثل پیادهروی اربعین به سمت کربلا و نیز در مشهد و قم و شیراز و امامزادگان مهمی، چون حضرت عبدالعظیم حسنی، جستوجو و کاوش کنیم. این حضور عظیم نشانه اقبال روزافزون مردم به دین و نمادهای مهم دینی است؛ چیزی که سالهاست بلندگوهای خارجی و خوارج برخلاف آن را تبلیغ و در بوق میکنند. جالب اینجاست که در بین دلدادگان به امام معصوم علیهالسلام و امامزادگانی، چون حضرت معصومه (س) و حضرت عبدالعظیم و امامزاده صالح علیهمالسلام، چهرههای متفاوتی از قشرهای مختلف مردم دیده میشود که نشاندهنده سلیقهها، نگاهها و سبکهای گوناگون زندگی است و جالبتر اینکه بخش اعظمی از این جمعیت را جوانان تشکیل میدهند؛ همان کسانی که سیبل اصلی تهاجم سازمانیافته رسانههای سکولار یا ضددین و امید اصلی آنها بهشمار میروند.
این اتفاق خوش در حالی است که ما با یک اتفاق ناخوش مواجهیم و آن اینکه متولیان امر دین خیلی تلاش و همت و ازخودگذشتگی برای جذب یا نگهداری این خیل عظیم مردمی و بخصوص جوانان از خود نشان نمیدهند و این افزایش روزافزون دلدادگان به حضرات معصومین و منتسبان به آنان، بیشتر دلی و شخصی است تا سازماندهیشده بر اساس یک مدل فرهنگی و معرفتی.
البته بیانصافی است که سهم کسانی که به صورت آتشبهاختیار در فضاهای رسانهای و به خصوص مجازی در تنور این دلدادگی و عشق میدمند و افراد بیشتری را جذب اردوگاه دینداری میکنند در نظر نگیریم و زحماتشان را ارج ننهیم، اما متأسفانه سهم «مسجد» و نهادهای مرتبط با مسجد و حتی سهم اولیای مساجد و امامان جماعت و روحانیان در این میان کم و ناکافی است. چرا باید در تمام این سالها سهم یک «محسن قرائتی» با یک «تختهسیاه» از تمام سازمان تبلیغات اسلامی با آنهمه دفتر و دستک و بودجه در تبلیغ و ترویج دین و تعمیق دینداری بیشتر باشد؟ چرا هرچه حضور جوانان در فضای مجازی بیشتر و بیشتر میشود، سهم آنان در حضور در مساجد کمتر و کمتر میشود؟ آیا نهادهای مرتبط با مساجد و روحانیان دارای تریبونهای جمعه و جماعت حاضرند قصور و تقصیرهای فراوان سالهای اخیر خود را در این زمینه بپذیرند و به خود بیایند و چارهای کنند؟ نکند یک کانال خوب مذهبی بتواند بیشتر از دهها مسجد و روحانی در جذب جوانان و افزایش شعور دینی آنان مؤثر باشد و امامان جماعت ما همچنان فرسنگها از قافله عقب باشند.
گاهی عجیب جای خالی عالمان و بزرگانی، چون مطهری و مصباح یزدی و بهشتی و مفتح و طالقانی احساس میشود....